خاطره ای دارم خالی از لطف نیست. در سال 2004 من در حال تهیه یک تیم معامله گر بودم. تعدادی معامله گر و تعدادی تحلیل گر. کسانی که استخدام کرده بودم دانشجویان خودم و تعدادی متقاضی بودند. در گروه های معامله گری بسیار مرسوم است که تحلیل گران دور از هیاهو و هیجانات بازار ، […]
خاطره ای دارم خالی از لطف نیست. در سال 2004 من در حال تهیه یک تیم معامله گر بودم. تعدادی معامله گر و تعدادی تحلیل گر. کسانی که استخدام کرده بودم دانشجویان خودم و تعدادی متقاضی بودند.
در گروه های معامله گری بسیار مرسوم است که تحلیل گران دور از هیاهو و هیجانات بازار ، تحلیل کنند و معامله گران در اتاقی دیگر در صورت گرفتن تریگر پوزیشن را اغاز می کنند.
بخش تریدری بسیار بخش حساسی هست و من معمولا آنها را از بین اشخاص خاص که روی ذهن و اعصاب خود تسلط کامل دارند انتخاب می کنم. و این واقعیت را باید پذیرفت که دنیای تحلیل گری با تریدری کاملا متفاوت است.
چند هفته ای گذشت و دو تن از معامله گران بد جور ذهن مرا درگیر کرده بودند آنها بسیار در کار خود عالی بودند و نتایج شگفت انگیز بود ولی به خاطر مشکلات خاصی که با هم پیدا کرده بودند به اختلافات و تنش های رفتاری بدی در محیط کار دست میزدند که این موضوع اصلا خوب نبود و باید یکی از انها را اخراج می کردم ولی واقعا کدام یک را، هر دو خوب بودند.
روزی به ذهنم رسید مسابقه ای ترتیب دهم و هر کسی بازنده شد میبایست شرکت را ترک میکرد. موضوع را به آنها گفتم و استقبال کردند. من نیز حساب معاملاتی هزار دلاری را در اختیار هر یک قرار دادم و دو شرط مشکل برای انها تعیین کردم:
به انها گفتم که شما باید یک حساب هزار دلاری را به پانصد دلار برسانید و سپس انرا هزار دلار بکنید. نام این عمل معامله معکوس می باشد. ( البته شرط ان شیب مشخص بود. ) 50 % ضرر و سپس 100% سود.
یکی از انها با تمسخر گفت فقط همین؟ من هم در جواب گفتم : اری فقط همین. یک هفته به انها فرصت دادم.
در هفته بعد فقط یک نفر به من مراجعه کرد و گفت که طبق شرایط پیش رفته و مسابقه را پیروز شده است.
حال به معنای معامله گر حرفه ای پی بردید؟