یک مبحث بسیار مهم که امروز می خواهیم به ان بپردازیم خلاقیت در معامله گری. در اکثر کلاس ها و اموزش های بورس به هیچ عنوان به این مطلب اشاره نمی شود و ارزشی به ان داده نمی شود. کارینا می گوید که اگر تنها یکی از دانشجویان من به خلاقیت در معامله گری برسد […]
یک مبحث بسیار مهم که امروز می خواهیم به ان بپردازیم خلاقیت در معامله گری.
در اکثر کلاس ها و اموزش های بورس به هیچ عنوان به این مطلب اشاره نمی شود و ارزشی به ان داده نمی شود.
کارینا می گوید که اگر تنها یکی از دانشجویان من به خلاقیت در معامله گری برسد من به رسالت خود رسیده ام.
در تمام کار ها یکی از چیز هایی که به موفقیت در ان کار ختم می شود خلاقیت است.
"کاربرد دیگر ان چیز چیست؟ " از این جمله می توان یک تعریف ساده از خلاقیت را برداشت کرد.
در معامله گری همه شما با چند ابزار تکنیکالی آشنا هستید و تا آخر عمر معامله گری خود با این ابزارها خو گرفته اید و معامله می کنید. اما آیا تا به حال از خود پرسیده ایید این ابزار چه کاربرد های دیگری می تواند داشته باشد. و یا اساسا از خود پرسیده اید چکار کنم که معامله گری برایم فرایند ساده تری بشود، ودر مفهوم فراتر آیا از خود پرسیده اید که چطور می توانم یک تکنیکال جدید برای خودم خلق کنم؟
معامله گری برای اکثر شما به معنای هدر دادن مقدار زیادی انرژی ذهنی است بدون انکه در ازای آن سود چشمگیری نصیب شما شود. این موضوع را برای خود پرورش دهید که چکار کنم معامله گری از من انرژی زیادی نگیرد و تمام ارکان زندگی مرا تحت تاثیر قرار ندهد ولی سود لازم را هم بدست بیارم!؟
از میدان در نروید روی این موضوع وقت صرف کنید. سعی کنید به نظم در بی نظمی ها پی ببرید و توازن را در نمودارها کشف کنید. تعصبات خود در معامله گری را فراموش کنید.
لازم نیست مرتب اشتباهات گذشته را تکرار کنید وقتی این همه اشتباهات جدید برای مرتکب شدن وجود دارد
به عنوان مثال روی مووینگ اوریج ها متمرکز شوید با خود فکر کنید این میانگین ها به چه درد دیگری می خورند؟ یا ابزارهای فیبوناچی یا خط روند به چه درد دیگری می خورند؟ آیا رابطه ای بین حرکات بازار با زاویه ها وجود دارد؟
همه ما به محور عمودی نمودارها که قیمت است خیره شده ایم، آیا محور افقی که زمان هست چه کاربردی می تونه برای ما داشته باشه؟