اصول برنامه ‌ریزی عصبی کلامی (NLP) و موفقیت

اصل اولیه : اهمیت ضمیر ناخودآگاه در موفقیت ضمير ناخودآگاه به‌عنوان بخشي از وجود بشر , نقشي بسيار مهمی در وصال يا نرسيدن آدم به هدف ها ايفاء می کند . «زیگموند فروید» , ذهن را به کوه یخی تشبیه نموده است که بخش هشیار و خودآگاه آن , نوک کوه یخ است که خارج از آب جای‌دارد . وی می گوید بخش بزرگی از ذهن یا این که ضمیر ما , نهفته است . ضمیر مطلع تمام مساله را تجزیه ‌و چک نمی کند و به نکات مخفی آن دسترسی ندارد . مثلاً در صورتی‌که به وی بگویید «خسته نباشید» , «نباشید» را فهم نمیکند , بلکه «خسته» را محاسبه می‌نماید . احتمالاً این کلمات را از گویش دور و بری ها بارها شنیده‌اید : «پام نميومد به آنجا برم!» , «برای امضای اين قرارداد دستم نميومد!» و یا این که «از اولش يه حسي بهم می‌گفت نميشه» و جملاتي از اين قبيل . این‌ها به عبارتی موافقت يا عدم موافقت ضمير ناخودآگاه آدم است . تکنیک‌های متعددی موجود است تا بخش بزرگی از ناخودآگاه‌تان را به در اختیار گرفتن خویش درآورید . در صورتی‌که بتوانید ضمیر ناخودآگاه را سوق‌دهی نمایید , احتمال موفقیت شما مضاعف بیشتر میگردد . درحالی‌که اکثر زمان ها تایم ها به‌صورت پیش‌فرض , ضمیر ناخودآگاه ( ذهن نصفه هشیار ) به منفی‌بافی رغبت داراست تا چیزهای مثبت! این که ضمیر ناخودآگاه این‌گونه است , تقصیر شما نیست . به خیلی چیزها وابسته است . مثلاً این که پدر و مادر ما رغبت دارا‌هستند ما‌را در وضعیت کاملاً ایمن بزرگ نمایند و اذن هیچ‌گونه ریسکی را به ما ندهند . ولی در صورتیکه این را تغییر تحول ندهید , تقصیر شماست . یک‌چیز دیدنی دیگر درخصوص ضمیر ناخودآگاه این است که وی دوست دارااست شما‌را از درد و مشقت دورنگه داراست ; براین اساس اذن نمی‌دهد ریسک جدیدی بکنید یا این که خویش را در دردسر بیندازید . احتمال دارد این از دوست داشتن اوست . منتها این دوست داشتن فایده‌ای برای شما ندارد . پس‌دست به فعالیت گردید و بر وی غلبه نمایید .   اصل دوم : راه حل تمامي مساله در وجود خودتان است «ميان شیدا و معشوق هيچ حائل نيست ; تو خویش عفاف خودي حفظ کننده از ميان برخيز!» این بیت از حضرت نگهدارنده به‌خوبی ابلاغ می کند که بشر چه‌گونه می تواند منجر توقف خویش شود . شناخت با فرایند حل زمینه می تواند تأثیر قابل‌توجهی بر رویش کسب‌ و فعالیت و معاش شما داشته باشد . چیزی که برای موفقیت در یک کسب‌ و عمل و چیره‌شدن بر مشکلاتش اهمیت اصلی داراست , توان شما در درک زمینه , تعریف درست آن , پیداکردن راه‌حل‌ها و گزینش شایسته ترین چاره از بین شیوه های وجود دارد . اصل سوم : براي انجام هر كاري به نقشه نياز داريد داشتن نقشه خیالی سبب ساز می شود ذهن بداند واقعاً چطور داده ها را پردازش نماید و به یاد بیاورد . از نقشه می‌توان در تمام جنبه‌های معاش , برای بهبود یادگیری , اندیشه دقیق‌تر و بهبود عملکرد انسانی استعمال کرد . اصل چهارم : چیزی به اسم ناکامی نیست چيزي به نام شكست نیست و هرچه میباشد تجربه و يادگيري است . از طرفی نقطه‌ مقابل «موفقیت» , «شکست» نیست . خوب تر است نقطه مقابل موفقیت را عواملی مانند بی‌تفاوتی و سهل‌انگاری در لحاظ گرفت . چون بی‌تفاوتی و بی‌مسئولیتی , شخص را در جاده بی هدفی و بی‌میلی قرار می دهد . وی در‌این حالت بیهوده عملکرد مینماید و هدف ها غیرواقعی برای خویش در لحاظ می گیرد و به همین علت نمی‌تواند به خواسته‌های خویش خرقه فعالیت بپوشاند . عبارت معروفی در کسب ‌و فعالیت است که میگوید : «سریع ناکامی بخورید و به ‌سرعت خویش را احیاء نمائید . » اصل حاکم بر این فلسفه این است : ناکامی میل کردن پایان عمل نیست ; بلکه ناکامی یک تجربه و یادگیری است و اساسی این است که بتوان خویش را در سریع‌ترین زمان ممکن احیا کرد . طرح ریزی عصبی کلامی اصل پنجم : انعطاف‌پذیری در مسیر وصال به هدف ها ورزشکارانی که ژیمناستیک فعالیت مینمایند را دیده‌اید؟ آنان به‌راحتی از وسایل ژیمناستیک بالا میروند و به‌راحتی پشتک می‌زنند . کاری که سایر افراد نمی‌توانند انجام دهند . انعطاف‌پذیری نیز سبب ساز می گردد , عبور از موانعی که بر رمز منش هدف ها وجود دارا‌هستند , سهل وآسان شود . انعطاف‌پذیری یعنی هنگامی قوانینی غیر طبیعی پیش میاید , بتوانید تخت‌گاز در خودتان تغییر و تحول ساخت فرمائید . طرح ریزی عصبی کلامی اصل ششم : انسان‌ها نمی‌توانند رابطه برقرار نکنند شما با تمامى آنچه در محیط زندگى‌تان قراردارد , در اکنون برقرارى رابطه میباشید . به‌بیان‌دیگر ; همه‌ آنچه در حوالی شماست , در زندگى و عاقبت شما تأثیر دارااست .